۱۳۹۶ خرداد ۱۰, چهارشنبه

گزارشی از8مین کنگره زبان ترکی واعطای نشان "خدمت" به 12پژوهشگر


برای اولین باریک ترکمن ایران نیز درمیان دریافت کنندگان نشان"خدمت" بود
 این خبر با عنوان "اعطای نشان خدمت والای ترکی پژوهی به پروفسور دکتر یوسف آزمون" درمدیای اجتماعی ترکمنهای ایران پخش شد.
گزارشگر درباره پروفسور دکتر یوسف آزمون نوشت:  استاد دکتر یوسف آزمون از یوموتهای آتابای، از طایفه شیرمحمدلی، در۱۲ فروردین ۱۳۱۸ مطابق با ۲ آوریل ۱۹۳۹ درگنبدکاووس متولد شد. پدرش ماشتی ملا از شاگردان آننا قربان آخوند درقزل آربات می باشد، آننا قربان آخوند از بستگان ماغتیمقلی فراغی و نوادگان برادرش می باشد. وی عالمی است که برای صدقه و ختم قرآن صدمین سال وفات مخدومقلی در سال ۱۹۱۳ تقاضای کتبی جهت سفر به ایران داشت و سندش را که ماتی کوسایف در یادداشتهای احمد آخوندوف گورگنلی یافته است، از دلایل وفات مخدومقلی درحدود هشتاد سالگی بسال ۱۸۱۳ می باشد، ماشتی ملا از نخستین آموزگاران در دوره ی تأسیس مدارس ترکمن صحرا درعصر پهلوی اول است.
پرفسور آزمون اخیرا دو مقاله درباره ی مخدومقلی فراغی دربولتن ترکی پژوهی تشکیلات زبان ترکی در آنکارا منتشر ساخت.

  هشتمین دوره ی قورولتای زبان ترکی و مراسم اعطای نشان خدمات شایسته به دوازده نفر از ترکی پژوهان ترکیه و دیگر کشورها در ۲۳ ماه می درتالار کنفرانس مجموعه ی ریاست جمهوری ترکیه برگزارشد.
ابتدا رجب طیب اردوغان سخنانی درحفظ واهمیت زبان وخودشناسی و پرهیز از تمایل به عناصر زبان بیگانه در زبان ترکی بیان نمود و بعد نشان قدردانی به دوازده تورکی پژوه توسط رئیس جمهور ترکیه اعطا گردید.
استاد دکتر یوسف آزمون یکی از شایستگان دریافت این نشان درمیان دوازده تن از پژوهشگران جهان بود. استاد به خاطر تحقیقات والایش در زبان ترکمنی ومخدومقلی شناسی شایسته ی این نشان گردیدند. ما این افتخار علمی را به ایشان وخانواده شان تبریک گفته، تندرستی و فزونی عمر ایشان را جهت خدمات والاتر ازخداوند متعال خواهانیم.
دریافت کنندگان نشان عبارتند از:
۱. یوسف آزمون از ترکمنان ایران، گنبدکاوس متولد ۱۹۳۹
۲. یونگ سونگ لی از کره جنوبی ۱۹۶۴
۳. پروفسور شکری خالوق آقالین از ترکیه ۱۹۵۶
۴. بورول ساغین بای اوا از قرقیزستان ۱۹۵۶
۵. گلبانو قاسیموا از قزاقستان ۱۹۵۴
۶. کمال أر آرسلان از ترکیه متولد ۱۹۳۰
۷. مارسل اردال از رژیم اشغالگر قدس ۱۹۴۵
۸. حمزه ذوالفقار از ترکیه متولد ۱۹۴۱
۹. ایگور والنتینوویچ کورموشین از روسیه متولد ۱۹۳۹
۱۰. نوزاد گوز آیدین از ترکیه متولد ۱۹۳۸
۱۱. افراسیاب گمالماز از ترکیه متولد ۱۹۳۷
۱۲. زینب قورقماز از ترکیه متولد ۱۹۲۲
یعقوب رحیمی داشلی برون - آنکارا

۱۳۹۶ خرداد ۹, سه‌شنبه

حمله بی‌سابقه معاون صدراعظم آلمان به سیاست‌های ترامپ


دویچه وئله: ابتدا صدراعظم آلمان جمع‌بستی از نقش جدید اروپا ارائه داد،  حال وزیر خارجه و معاون مرکل آشکارا در برابر ترامپ موضع می‌گیرد. گابریل از "غیبت" آمریکا سخن گفته و اروپا را به ایستادگی در برابر سیاست‌های ترامپ فراخوانده است.
پس از اجلاس ناموفق سران هفت کشور صنعتی جهان در ایتالیا، ابتدا آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، سرخوردگی خود را از مواضع هیأت آمریکایی بیان کرد. او ضمن تأکید بر اینکه "دیگر زمان اتکای کامل به دیگران به سر رسیده"، بر نزدیکی و همبستگی بیشتر کشورهای اروپایی با یکدیگر تأکید کرد.
حال زیگمار گابریل، وزیر خارجه و معاون مرکل، با صراحت هر چه بیشتری وارد میدان شده و نقش رهبری آمریکا به ریاست جمهوری ترامپ را در نمایندگی کردن "ارزش‌های غربی" زیر سؤال برده است. او هم‌زمان اقدامات ترامپ را که باعث "تضعیف" غرب شده‌اند، مورد انتقادهایی بی‌سابقه قرار داده است.
"تغییر مناسبات قدرت درجهان"
این سیاستمدار سوسیال دمکرات پس از دیدار با نمایندگان سازمان‌های بین‌المللی در رابطه با بحران پناهجویی، از "غیاب ایالات متحده به عنوان ملتی مهم" سخن گفت و افزود، مسئله آخر هفته گذشته فقط بر سر ناموفق بودن اجلاس جی۷ نبود، بلکه «این متأسفانه نشانه‌ای بود از تغییر مناسبات قدرت در جهان.» معاون صدراعظم آلمان ادامه داد: «غرب اینک اندکی کوچک‌تر شده است
 زیگمار گابریل گفت، ایالات متحده کشوری است که "درگذشته نقش رهبری را برعهده گرفته بوده است". او پیش از هر چیز دولت ترامپ را متهم کرد که منافع ملی را بر فراز نظم جهانی قرار می‌دهد.
گابریل همچنین نخستین سفر خارجی دونالد ترامپ در مقام رئیس جمهوری آمریکا به عربستان سعودی را نشانه‌ای فاجعه‌بار ارزیابی کرد وافزود که ترامپ دراین سفر یک قرارداد میلیاردی تسلیحاتی بسته و سخنی از وضعیت حقوق بشر درعربستان بر زبان نیاورده است.
معاون سوسیال دمکرات صدراعظم آلمان، همچون صدراعظم دمکرات مسیحی، نقش قوی‌تر اروپا را پیامد ضروری سیاست آمریکا می‌داند. به گفته گابریل، بایستی برای همبستگی اروپا بیشتر تلاش کرد، زیرا «تنها بدین شکل از چنان قدرتی بهره‌مند خواهیم شد که بتوانیم به عنوان بازیگران معتبر سیاست جهانی نقش ایفا کنیم
وزیر خارجه آلمان در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «باور عمیق دارم که بایستی به عنوان اروپایی نیرومندتر شویم و تمام توان‌مان را در این راستا به کار گیریم تا روزی دوباره ایالات متحده آمریکا را به ایده غرب بازگردانیم
گابریل با اشاره به تلاش "دیگر کشورها" برای پرکردن "این خلاء قدرت" تصریح کرد: «ما درحال تجربه این امر هستیم که در پا پس کشیدن یکی از قراردادهای بین‌المللی، دیگران وارد می‌شوند، مثلا چین.» معاون صدراعظم آلمان اما مشکل را در تلاش چین برای تثبیت "استانداردهای دیگری" می‌بیند.
 فراخوان به مقاومت دربرابر ترامپ
زیگمار گابریل مثال‌های زیادی را علیه دولت ترامپ برشمرده است: دستگاه دولتی ترامپ می‌خواهد ازتوافق‌نامه اقلیمی خارج شود، تسلیحات نظامی به مناطق جنگی وبحرانی ارسال کند وبه مردمی ازمناطقی خاص اجازه ورود به آمریکا را ندهد. گابریل افزوده است: «اگر اروپایی‌ها امروز قاطعانه دربرابر او نایستند، موج مهاجرت به اروپا ابعادی وسیع‌تر خواهد یافت. چنانچه کسی دربرابر این سیاست آمریکا نایستد، خود را شریک جرم کرده است
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، پیش‌تر گفته بود که می‌خواهد تصمیم خود درباره "توافق اقلیمی" را همین هفته اعلام کند. برخی رسانه‌ها از قطعی بودن تصمیم ترامپ برای خروج از این توافق خبر داده‌اند.
ترامپ روز ۲۷ ژانویه (۸ بهمن) نیز طی فرمانی صدور روادید سفر به آمریکا برای شهروندان ایران و شش کشور دیگر عمدتا مسلمان‌نشین را برای سه ماه ممنوع اعلام کرد. ترامپ همچنین روند پذیرش پناهجویان را برای ۴ ماه به حال تعلیق درآورد. دستگاه قضایی آمریکا اما در برابر این فرمان ایستاد و آن را لغو کرد.% تاریخ 29.05.2017
   لینک کوتاه شده  http://p.dw.com/p/2dnEm 

۱۳۹۶ خرداد ۸, دوشنبه

چرا مردمان ایران، رأی به تداوم سرکوب خود را پیروزی خود می پندارند؟



انتخابات درایران وبن بست گریز از آزادی
هدایت سلطانزاده ازبنیانگذاران جنبش فدرال دموکرات آزربایجان: درسال۱۹۶۶، فیلم مایکل آنجلو آنتونیونی بنام «بلو آپ»/Blue Up تحت عنوان «هوس درصبح تابستان یا آگراندیسمان» درتهران روی پرده های سینما رفت. موضوع فیلم متاثر از داستان « دروازه جهنم» جولیو کورتازار، نویسنده بلژیکی بود. عکاس مد جوانی، خسته از گرفتن عکس پرنده ها درطول روز، به پارکی می رود که پسر و دختری مشغول بازی تنیس بودند. دراین بازی، توپ تنیسی دروسط نبود و آندو با جدیت و محکم درفضا درتعقیپ یک توپ خیالی بودند وبا هر ضربه خیالی، صدای توپی که وجود نداشت، شنیده می شد. عکاس جوان بعداز گرفتن چند عکس، درتاریک خانه خود ، با بزرگ کردن نگاتیو عکسها ، متوجه عکس مرده ای افتاده بر زیر بوته های درخت درپشت صحنه بازی تنیس ومرد اسلحه به دستی می شود. جنایتی درپشت این صحنه بازی خیالی رخ داده بود. وقتی به پارک برمی گردد، جسد ناپدید شده بود وهنگام باز گشت به تاریک خانه خود، مشاهده می کند که عکس های برداشته شده از صحنه جنایت را نیز ربوده اند.
انتخابات درجمهوری اسلامی، بی شباهت به این صحنه سمبولیک بازی وهم ألود وجنایت های نهفته درپشت آن نیست. از حافظه مردم ، تصویر جنایت وجنایکاران ربوده شده است ومالک مرگی بنام که حضورش وهنی به حرمت انسان است، به عرصه بازی رانده شده است. . توپی در میدان نیست ولی انبوه مردمی خیال اندیش به صحنه کشیده می شوند. در این بازی موهوم بازیگران درفرجام، درشعفی هیپنوتیک شده با دست خالی به خانه برمی گردند وتنها صحنه پردازان برنده اند. ولی فقیه بی فقاهت، آنرا به درستی بیان کرده بود: که نتیجه هرچه باشد، برنده جمهوری اسلامی است.
درچهار دهه عمر حکومت اسلامی، انتخابات درایران، کمتر از بورکینو فاسو ویا زیمبابوه رابرت موگابه وعمر بونگو در گابن آفریقا بوده است. حتی حکومت های ازنوع صدام حسین و حسنی مبارک که داعیه
۹۹.۹۸ درصد در رای های نمایشی برای خود را داشتند، برغم ساختگی بودن رفراندوم ها وانتخابات، از یک منظر با جمهوری اسلامی متفاوت بودند، زیرا موضوع رفراندوم ویا انتخابات ، بالاخره خود آنها بعنوان سمبل های اصلی قدرت بودند. چیزی که در انتخابات جمهوری اسلامی مطلقا موضوعیتی ندارد. درست شبیه همان توپ تنیس خیالی درفیلم آنتونیونی که وجود نداشت ولی بازی برمحور آن جریان دارد.
قدرت سیاسی درهرکشوری معمولا به وسیله قدرت اجرائی بعنوان قدرت تصمیم گیر درمهمترین وحیاتی ترین مسائل داخلی و بین المللی نمود پیدا می کند. بنابراین مردم درانتخابات، درمورد انتخاب چنین نهادی است که پای صندوق های رآی می روند. این نهاد در کشوری ممکن است در نهاد ریاست جمهوری و یا پارلمان تبلور داشته باشد . همچنین آنها متکی بر وجود حزبی هستند که در یک انتخابات مشخص اکثریت نسبی و حق تشکیل کابینه حکومتی را بدست آورده اند. این مساله در ایران نه تنها در چهار دهه گذشته خارج از گردونه انتخاب و حق رآی مردم بوده است بلکه، ولی فقیه بیرون از اراده انتخاب مردم ، قدرت تصمیم گیری در مورد قدرت اجرائی و یا قانونگذاری و قضائی ویا هر مساله کوچک و بزرگ مربوط به سرنوشت کشور را دارد بی آنکه پاسخگوی کسی باشد.منطقا او فلسفه توجیهی خود در این زمینه را می تواند داشته باشد . زیراکسی اورا انتخاب نکرده است که به انتخاب کنندگان خود حساب پس بدهد. نهاد ناظر بی خاصیت بر او نیز تماما دست چین شده و دست نشانده های وی هستند و فاقد قدرت و اراده نظارت برکارکرد او .
حتی در عقب مانده ترین کشورهای جهان سوم ، قدرتی که از طریق کودتا بر سر کار آمده است ، در چالش اوپوزیسیون علیه چنین حکومت هائی ، باز موضوع چالش ، مرکز ثقل قدرت بوده است. می توان نمونه های متعددی در این مورد از آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین گرفته تا خاورمیانه ما ذکر کرد.
اگر لایه های کوچکی از گروه های سیاسی را مستثنی کرده باشیم ، اوپوزیسیون در ایران- اگر بتوان آنرا « اوپوزیسیون »نامید ، هرگز قدرت تصمیم گیر اصلی و غیر انتخابی را مورد چالش قرار نداده است ودر چهاردهه گذشته همواره خود را در جناحی از حاکمیت که نقش فرعی دارد، منحل کرده است ، بنابراین همیشه با یک توپ تنیس خیالی و موهوم به بازی مشعول بوده است. وقتی صلاحیت انتخاب شدن و ظرفیت حرکت یک رئیس جمهور را یک قدرت غیر انتخابی تعیین می کند و او در حد یک تدارکاتچی برای وی عمل می کند ، وقتی که تمامی پست های حساس مدیرت کشور از ارتش و نیروهای انتظامی و امنیت و اطلاعات و ابسته به ولی فقیه است و خارج از حق مداخله رئیس جمهور ، و درواقع رئیس جمهور انتخاب شده فاقد قدرت اجرائی برای اداره امور کشور بوده و در همه امور بدون نظر او هیچ کاری را نمی تواند پیش ببرد، وقتی انتخاب همه اعضای پارلمان از زیر ذره بین و فیلتر ولی فقیه ، یعنی شورای نگهبان و نظارت استصوابی آن باید عبور کند، وقتی توانائی و کارکرد قدرت قانونگذاری را حکم حکومتی او تعیین می کند ، وقتی قدرت قضائی نقش پلیس ولی فقیه را بر عهده دارد ، در واقع ما نه با تفکیک قوا به معنی واقعی کلمه سر و کار داریم و نه هویت مستقل آنها. بلکه همه آنها در قدرت و اختیارات ولی فقیه ادغام شده اند که وجودش موضوع انتخاب و گزینش مردم نبوده است . ازاینرو ، مردم کشور ما در همه این انتخابات ، همواره در انتخاب نهاد هائی شرکت کرده اند که هویتی از آن خود نداشته اند ، بلکه به سایه های یک قدرت غیر منتخب رآی داده اند.سوآل این است : چرا مردمی که حکومت اش دائم بر سر او می کوبد، رای به تداوم سرکوب خود را پیروزی خود می پندارد و انگشت پیروزی نشان می دهد ؟ و چرا رژیمی که پاسخ گوی کسی نیست ، به برگزرای چنین انتخاباتی علاقه نشان می دهد؟ باید گفت که حکومت جمهوری اسلامی ، با برگزاری انتخابات هدف های چندگانه ای را دنبال می کند. اولا در داخل کشور ، خود را برخاسته از رای مردم قلمداد کرده و مشروعیت سرکوب هرگونه مخالفت با خود را بدست می آورد. ثانیا درصحنه بین المللی با نشان دادن پایگاه مردمی برای خود، اقدام به براندازی حکومت ازطرف قدرت های بین المللی را به تردید می اندازد، وبرگزاری انتخابات دراین زمینه نقش مهمی ایفاء می کند وبرای رژیم یک پوشش دفاعی در برابر چنین اقداماتی بوجود می آورد. در واقع ، جمهوری اسلامی بیشتر از مردم ایران به این انتخابات نیازمند است و به همین دلیل مردم را به مشارکت در آن فرا می خواند.
بی تردید وجوه چندگانه ای از فروش ترس در برانگیختن مردم به شرکت در انتخابات ، بویژه در شرایط فشار بین المللی و فشرده تر شدن ابر های سیاه در منطقه علیه آن و ترس از سوریه شدن ویا تجزیه ایران نقش داشته و در کلیت خود بخش هائی از مردم را به پای صندوق های رای کشانده است. چهار سال پیش ، هاشمی رفسنجانی بر شبح فرضی تجزیه ایران و طرح آن در سنای آمریکا انگشت گذارده و بر ضرورت عقب نشینی از پروژه « غنی سازی اتمی » و کنار آمدن با امریکا برای برداشتن تحریم ها و رفع خطر حمله انگشت گذارده بود و به این ترتیب آقای حسن روحانی به عنوان کاندیدای « امید و اعتدال» برای پیشبرد سیاست « نرمش قهرمانا نه » به وسط صحنه رانده شد. روحانی مذاکره کننده اصلی در مورد غنی سازی اورانیوم وانرژی اتمی با آمریکا و کشورهای عمده غربی در طول ریاست جمهوری خاتمی را بر عهده داشت بی آنکه معجزه ای رخ داده باشد . این سیاست ، سیاست مرکزی رژیم بود و اندکی بعد از پایان جنگ ایران عراق آغاز گردیده و تا نشستن کشتی به گل همچنان ادامه یافت.« کنسرت» تحمیق گرایانه « انرژي اتمی حق مسلم ماست » فقط ازطرف خامنه ای تبلیع نمی شد بلکه همه جناح های حکومت اسلامی ، از جمله هاشمی رفسنجانی و خاتمی و روحانی ـ بعنوان مسئول امنیت ملی بمدت شانزده سال ـ برآن تاکید داشتند . این سیاست در دوره احمدی نژاد که فرد مورد نظر خامنه ای بود ، با شدتی بیشتر و به شکل ماجراجویانه ای دنبال شد که به تحریم های فلج کننده ای منجر گردید. همانگونه که حمایت از حماس و حزب الله لبنان و مداخله در عراق و افعانستان و سوریه و یمن را فقط به جناح خامنه ای نمی توان تسبت داد. این سیاستی است که همه جناح های رژیم در آن اتفاق نظر دارند و بازوی دیگری از دیپلماسی جمهوری اسلامی را تشکیل می دهد که بنوبه خود حساسیت کشورهای منطقه و کشورهای غربی را تحریک می کند.
هدف محوری رژیم نیز در هر دوره ای از انتخابات ، از صندوق در آمدن کاندیدائی بوده که خطر اسطکاک مستقیم با آمریکا و متحدین اروپائی او را کاهش داده و در داخل مشروعیت بدست آورد بی آنکه به حقوق بنیادی مردم ، از جمله حق انتخاب کردن و انتخاب شدن و آزادی های سیاسی و مدنی اعتنائی کرده باشد. جمهوری اسلامی هروقت که خطر جدی نسبت به موجودیت خود را حس کرده ، از دادن هیچگونه امتیاز و باج به قدرت های بزرگ ابائی نداشته است . حال باید در هر دوره ای از انتخابات ، افکار عمومی در جامعه ایران را به طرف سیاستی معکوس فرا میخواندند و شکست وعقب نشینی از سیاست فاجعه باری را که خود درست کرده بودند ، به موضوع پیروزی در انتخابات تبدیل می کردند. در غالب این موارد ، لولو خره خره ای هم باید بعنوان چماق ولایت وارد میدان میشد که بازار انتخابات را داغ تر سازند . شکی نیست که ولایت فقیه با در اختیار داشتن تمامی اهرم های ساختاری و مالی و سرکوب جمهوری اسلامی ، دولت واقعی در ایران است و ظرفیت مانوور داخلی و سیاست بین المللی را تعیین می کند. این از ماهیت بنیادی رژیم های توتالیتر ناشی می گردد که یک دولت واقعی ، بیرون از دایره انتخاب و اختیار مردم و یک دولت پوششی داشته باشد.دولت پوششی ، نقش ضربه گیر برای دولت واقعی در رابطه با مسائل داخلی و سیاست های بین المللی را ایفاء می کند ، چیزی که محمد خاتمی بعد از هشت سال تجربه ریاست جمهوری به درستی آنرا خدمه یا تدارکات چی دولت واقعی نامیده بود . دولت واقعی به این دولت پوششی که فاقد اختیار جدی است نیازمند است که برای دولت واقعی نه فقط مشروعیت بلکه، شمای حقوقی فراهم می سازد.بنابراین به برگزاری انتخابات که شرط وجود هر دولت قانونمند است ، تن می دهد در حالیکه، کارکرد قانونی این دولت پوششی تماما وابسته ی دولتٍ بر فراز قانونٍ ولایت فقیه بعنوان استخوان بندی اصلی نظام است . ازاینرو ، همواره دوگانگی و نتاقضی در بین دولت پوششی و دولت واقعی وجود دارد ، حتی اگر دولت پوششی ، دولت دست به سینه دولت واقعی پشت صحنه بوده باشد ، باز این تناقض غیر قابل اجتناب است زیرا، مانع از کارکرد دولت پوششی می شود. دولت احمدی نژاد به بارزترین شکلی این نتاقض را نشان میداد و قهر و غیبت او به مدت نزدیک به دوهفته بر سر وزارت اطلاعات ، که با تشر های علنی خامنه ای همراه بود ، این تناقض را به مرحله حادی سوق داد و سرانجام احمدی نژاد بود که باید تسلیم می شد. دولت در پشت صحنه ، هرگز اجازه ورود مجدد به صحنه را به روئسای جمهور دولت های پوششی نداده است ، و هروقت آنها خواسته اند دوباره پا به میدان بگذارند ، با تحقیر روبرو شده اند وحذف آنان ، از هاشمی رفسنجانی ـ بعنوان سنگین وزن ترین مهره رژیم - گرفته تا خاتمی و احمدی نژاد دال براین واقعیت هستند و در صورت زنده ماندن خامنه ای ، احتمالا شخص حسن روحانی نیز بعداز اتمام دوره ریاست جمهوری خود به تعطیلات دائمی از صحنه سیاسی خواهد رفت. کوچکترین چالش با هسته مرکزی رژیم ، عقوبت سختی در پی دارد ، حتی اگر خود از بنیان گذاران نظام بوده باشند. آیت الله منتظری به ولایت فقیه اعتقاد جدی داشت ، لیکن می اندیشید که آن باید کارکرد قانونمداری داشته باشد ، بی آنکه خصلت قانون گریز آنرا در نظر گرفته باشد . میر حسین موسوی بعنوان نخست وزیر ایران در دوره پر تلاطم جنگ ایران و عراق و آیت الله کروبی بعنوان رئیس مجلس شورای اسلامی، خارج ازچهارچوب رژیم عمل نکرده بودند ، ولی به سرنوشت مشابهی دچار گردیدند و جنبش سبز عظیمی که به امید اصلاح قد علم کرده بود ، به نیشخند ی تلخ از روی چسد خود عبور کرد. درچهارچوب چنین تناقضی است که به مساله انتخابات درایران باید نگریست. دراینجا بردونکته مهم باید توجه داشت : بخش هائی از مردم ، آگاهانه پای صندوق های رای نرفتند ، ولی همه آنهائی که درانتخابا ت شرکت نکردند ـ که قریب سی درصد از راي دهنگان را شامل می شد - الزاما جزو تحریمی ها نبودند و چنین امری درهرکشوری می تواند رخ دهد. تفکیک نسبت رقمی آنها وقتی آمار دقیقی وجود ندارد ، کار دشواری است. نکته دوم اینکه ، رای به روحانی ، آنگونه که بعضی ها ممکن است که تصور کنند ، ضرورتا بمعنی نفی خامنه ای و ولایت فقیه نیست، زیرا به گزینش یک دولت پوششی رای می دهند که برغم تنافض درونی خود، وجود ولایت فقیه را ستون نظام خود می داند وآگاه است که بی آن کلیت رژیم فرو می ریزد. همچنین ، رای به ابراهیم رئیسی ، با آن سابقه دست های آلوده به خون ، که نه فقط از خانواده های بسیج و سپاهی نان خور رژیم ، بلکه از امید واهی بخش های محرومی از جامعه نیز تغذیه می کند که در مناظرات انتخاباتی از آنها بنام صدقه خور ها نام برده می شد. فراموش نباید کرد که در پشت ابراهیم رئیسی ، ولی فقیه ایستاده است و چندین میلیون رآی به وی را باید به حساب تایید ضمنی ولایت در نظر گرفت.
متاسفانه اوپوزیسیون چنین رژیمی که هرلایه از جمعیت را به توهمی به سوی جناحی ازحاکمیت رانده است، خود فاقد اراده و طرح واستراتژی برای تاثیر گذاری بر روی توده مردمی بی شکل است که به آسانی به سوی هر سرابی کشیده می شوند و انگشت رآی خود را درتوهم پیروزی بلند می کنند. مناظرات پیش از انتخابات، فساد بی حد ، چهره خشن نظام، فقرقانونمداری حاکم برحکومتگران، وبی حقی عمومی مردم را نشان میداد. حرمت به آزادی وانسانیت ازکلام آنان غایب بود وبی وعده ترین آنها ، پیام رسان وعده های رژیم بود.
نسل امروز، برغم امکان دسترسی به رسانه ها وآگاهی، فاقد آرمان خواهی نسل های پیشین از مشروطیت به اینسو بوده است وبه جز اقلیتی کوچک، درفرهنگ سیاسی آن آزادی واژه گم شده ایست. جامعه ای که علیه شرایط بردگی خود پیکار نکند، راه رستگاری به روی وی بسته خواهد ماند. رهائی از امید بستن به جناحی از رژیم، آنهم به جناحی که تنها نقش پوششی برای ولایت فقیه را برعهده دارد ، در حکم دویدن به دنبال سراب است.
ادوارد گیبون، نویسنده انگلیسی « تاریخ انحطاط و سقوط امپراتوری رم » ، یکی از دلایل سقوط امپراتوری رم را رسوخ ایده آزادی درمیان بردگان می دانست. آیا زمان بیداری جامعه ولایت زده ما برای گریز از بردگی از نظام ولایت هنوز فرا نرسیده است وانتخابات باید خود، بن بستی برای زیستن درآن باشد؟%
منبع : سایت اخبار روز، ۷ خرداد ۱٣۹۶ -  ۲٨ می ۲۰۱۷ و لینک مطلب درسایت اخبار روز

۱۳۹۶ خرداد ۲, سه‌شنبه

انتقام گیری به خاطر دادخواهی ازکشته شدن عزیزان بی گناه



هشدار عفو بین‌الملل درمورد وضعیت پیگیری‌کنندگان کشتارهای67
سازمان حقوق بشری عفو بین‌الملل می‌گوید که مقامات جمهوری اسلامی از «مریم اکبری منفرد» به خاطر دادخواهی قتل عام ۱۳۶۷ «انتقام می‌گیرند».
دربیانیه سازمان عفو بین‌الملل که روز دوشنبه، اول خرداد، منتشر شد آمده است که درتاریخ ۲۳ اردیبهشت، با احضار حسن جعفری، همسر مریم اکبری منفرد، «ماموران اطلاعات به او توهین کرده و تهدید کردند که همسرش با سه سال زندان بیشتر و تبعید به زندانی در سیستان و بلوچستان مواجه خواهد شد
آقای جعفری به سازمان عفو بین‌الملل گفته است که در وزارت اطلاعات، ماموران به او «اخطار دادند که این تهدیدات را به اجرا می‌گذارند مگر این که مریم اکبری منفرد نامه‌نگاری واطلاع رسانی درمورد سرنوشت و محل دفن چند هزار زندانی، از جمله خواهر و برادرش را که به طور فراقضایی در سال ۱۳۶۷ اعدام شدند متوقف کند
مریم اکبری منفرد، دو روز پس از تجمعات اعتراضی درعاشورای سال ۸۸ بازداشت شد و در دادگاه انقلاب تهران به اتهام محاربه واقدام علیه امنیت ملی وتبلیغ علیه نظام به ۱۵ سال حبس محکوم شد.
وی مهرماه ۹۵ پس از انتشار فایل صوتی آیت‌الله منتظری، قائم مقام وقت رهبری، درمورد کشتار جمعی زندانیان درسال۶۷، در دادسرای تهران شکایتی ثبت کرد وخواستار رسیدگی به دلایلِ اعدامِ چهار خواهر وبرادرش در دهه شصت شمسی شد.
به گزارش سازمان عدالت برای ایران در بهمن‌ماه ۹۵ خانم اکبری منفرد درباره اعدام برادر و خواهر خود درسال ۶۷، به گروه کاری ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل شکایت کرده وازاین نهاد خواسته است تا ازمقامات جمهوری اسلامی ایران درباره پرونده عبدالرضا و رقیه اکبری منفرد سوال شود.
او همچنین در چندین نامه انجام تحقیقات رسمی در مورد قتل عام ۱۳۶۷، افشای محل گورهای دسته‌جمعی که زندانیان در آن دفن شده‌اند و شناسایی هویت عاملین و آمرین را پیگیری کرده است.
بر اساس بیانیه عفو بین‌الملل، خواهر و برادر مریم اکبری منفرد، رقیه و عبدالرضا، در میان چند هزار زندانی سیاسی بودند که ارتباط‌شان با جهان خارج در مرداد ۱۳۶۷ قطع شد و پس از آن به صورت مخفیانه و بدون محاکمه اعدام شدند.
این دومین بار در ماه‌های گذشته است که سازمان‌های مدافع حقوق بشر درمورد نقض حقوق و ارعاب جویندگان حقایق مربوط به اعدام‌های دهه ۶۰ هشدار می‌دهند.
اسفندماه سال گذشته نیز سازمان عفو بین‌الملل و ۱۹ سازمان و گروه دیگر، در بیانیه‌ای مشترک، از مقام‌های ایران خواستند تا از نقضِ حقوق و ارعابِ جویندگان حقایق مربوط به اعدام‌های دهه ۶۰ دست بردارند.
در این بیانیه گفته شده: «مقام‌های ایران باید از آزار و اذیت، ارعاب و پیگرد مدافعان حقوق بشر که در جست‌وجوی حقیقت و عدالت برای افرادی که خودسرانه اعدام شده یا ناپدید شده‌اند، هستند، پایان دهند
این سازمان‌های مدافع و ناظر حقوق بشر در ادامه درمورد این «فشارها، ارعاب وپیگرد» به نام‌های منصوره به‌کیش، مریم اکبری منفرد و راحله راحمی‌پور و نیز احمد منتظری اشاره کرده‌اند، افرادی -که به گفته آنها- به شکل مسالمت‌آمیز دنبال اطلاعات درمورد عزیزان خود هستند یا اطلاعاتی دراین مورد منتشر کرده‌اند.
گفته می شود دراعدام‌های سال۶۷ بیش از چهار هزار نفر از زندانیان سیاسی که اغلب دوران محکومیت خود را سپری می کردند یا به پایان رسانده بودند درمدت ۲ ماه اعدام شدند.